i T خنده آموزش آی تی
بالاخره حکمت " آی سی یو " رو در بیمارستان دریافتم !
سیم کارت رایتل نخرید !! خیلی آدم فروشه !! زنگ زدم به یکی از دوستام که رایتل داره،گفت مشترک مورد نظر در دسترس نیست !
ساعت 7 صبح تو سرما سوار تاکسی شدم
پسر: عزيزم امروز مياي خونه ما باهم درس بخونيم؟ 3 تا چيز هست که هيچ وقت هيچ آدمي نمي تونه فراموشش کنه!
ﻣﺎﺷﺎﻻ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺁﻫﻨﮓ ﻫﺎﯼ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﺧﻔﻨﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ، ﺁﺩﻡﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻩ با طرفش بهم بزنه ، ﺑﺸﯿﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﻫﻨﮕﺎﺭﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ والا
پشت هر مرد موفقي هيچي نيست !
يکي از فانتزي هام اينه نگران نباشید وقت دکتر گرفتم
هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده
حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه ! ![]()
امروز از تلفن عمومی زنگ زدم کودکان سر راهی کانون فرهنگی آموزش کاروان راهیان نور جودی ابت گاج منتشر کرد بعـضـــیا لیاقت منــو ندارن ...
استاد داشت جزوه ميگفت يكي از دخترا ميگه:استاد من جا انداختم ! استاد برگشت گفت:برو بخواب منم الان ميام اینایی که همیشه کاراشون رو اروم و بی صدا انجام میدن... اینایی که عشقشون لباس مشکیه... وقتی خوابی دلشون نمیاد بیدارت کنن... روزا براشون بی معنیه و شب ها فقط کار میکنن...با دیوار خونه ها یه دنیا خاطره دارن ، اینا رو باید زیاد مواظبشون باشی. اینا دزدن کصافطا !!! :| اگه بدونین چنگیز خان مغول با سوزوندن کتابای علمی چقدر از بار درس هایی که قرار بوده بخونیم کم کرده، هر شب جمعه براش فاتحه میفرستادین...!
یه قانونی هست که دخترا دارن به این عنوان: دیر رسیدن بهتر از زشت رسیدن است
یادش به خیر دوره ی راهنمایی یه دبیر داشتیم هر وقت عصبانی میشد داد میزد: کره خرا خجالت بکشین من جای پدرتون هستم!!!!!!! : دیروز با بابام رفتیم یه ایفون فایو خریدم ولی لامصب تو جیبم گیر کرده بود و بیرون نمیومد.... هیچی دیگه امروز رفتم پسش دادم به جاش GLX خریدم... خیلی هم راضیم
سرد بود... به سمت يكى از پنجره ها رفتم، پرده را كنار زدم و با ديدن سفيدى برف بى اختيار دستم به سمت دستگيره رفت و پنجره را باز كردم، در همان لحظه سوزى از سرما چنان به صورتم خورد كه آن ذره اميدى كه به خواب داشتم هم از سرم پريد. سريع پنجره رو بستم و بسمت اتاق چرخيدم مغزم يخ زده بود و دندونهام بهم ميخورد نگاهم درگير سارا بود و افكار شيطانى رهايم نميكرد و هرلحظه بى پرواتر به سوى سارا ميرفتم...
ادامه مطلب ...
یکی از فانتزیام اینه که یه روز صبح که میرم بانک اونم عصبانی بشه یه گوله حرومم کنه بعد وختی دارم جون میدم دخدره بیاد سرمو بذاره رو پاهاش بگه آخه چرا اینکارو کردی فعلا دکترم داره با همکاراش صحبت میکنه که برا معالجه کجا برم!
به راننده تاکسیه میگم: آخرین مسیرتون کجاست؟! میگه :خونه مون، میای؟
ملات بیار ک.... گشاد
/
/
/
حضرت ابراهیم خطاب به جنتی
در حال ساختن خانه خدا
واقعا چرا راننده تاکسیا فکر می کنن اگه ما خورد داشتیم، نمیدادیم؟! :)))
داشتم تو حیاط سیگار میکشیدم که یهو در حیاط باز شد. منم از هولم سیگارم رو روی صفحه ی گوشیم خاموش کردم :| ... تازه بدتر از اون گوشیمو پرت کردم توی باغچه و سیگار موند توی دستم... :| :|
شما اگه یه پولدار رو مسخره کنی عمرا پولدار نمیشی دست آدمو تبر قطع کنه ولی با لبه کاغذ نبرهلامصب اصن دردش قابل توصیف نیست
والا طرف تو مراسم حج به ستون شيطان انقدر محكم سنگ مي زد كه شيطان تو بلند گو اعلام كرد:
قربونعلي از ايران،يواشتر حيوون. گولت زدم،كونت كه نذاشتم
:))
بچه داشم نه سالشه اومده داد و بیداد که من موضوع انشام 'عمه ی عطاره' و کمکم کنین!!! ما هم تمام کتاب ها و اینترنت رو زیر و رو کردیم اصلا چیزی در مورد پدر و مادر عطار پیدا نکردیم چه برسه به عمه اش!! زنداشم رفته مدرسه میگه اقا این چه موضوعیه دادین به بچه؟؟ عمه ی عطار رو از کجام بیارم اخه؟؟؟ .... تا معلمه گفته موضوع انشا 'ائمه ی اطهار' بوده نه 'عمه ی عطار' !!!! :|
یکی از فانتزیام
.
. . اینه که متاهل بشم حسرت دوره ی مجردیمو بخورم
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش اومدید مدیریت وبلاگ آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]()
|
|||||||||||||||||||
![]() |